• وبلاگ : مرغ باغ ملكوتم نيم از عالم خاك ...
  • يادداشت : نقابت خيلي طبيعي بود
  • نظرات : 1 خصوصي ، 6 عمومي
  • چراغ جادو

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    چقدر سخته كه يك دنيا صدا باشي ولي از صحنه خوندن جدا باشي

    چقدر سخته كه نزديك خدا باشي ولي غرق ادا باشي

    چه بدبخته قناري كه بخونه اما روياش حس بيرونه

    چه بدبخته گلي كه مونده تو گلدون غمش يك قطره بارونه

    چقدر سخته كه چشمات رنگ غم باشه ولي ظاهر پر از خنده...

    چقدر سخته كه عشقت آسمون باشه ولي آسون بگن چنده...

    چقدر سخته كلامت ساده پرپر شه، نتوني ناجي اش باشي...

    چقدر سخته كه رفتن راه آخر شه، نتوني راهي اش باشي...

    چقدر سخته كه عشقت رو به روت باشه، نتوني همصداش باشي!

    چقدر سخته كه يك دنيا بها باشي، نتوني كه رها باشي!

    چقدر سخته كه باروني بشي هرشب، نتوني آسمون باشي!

    چقدر سخته كه زندوني بموني بي درو ديوار، نتوني همزبون باشي!

    خودتون رو به خاطر گذشته و چيزايي كه رفته سرزنش نكنيد!

    من مي فهمم كه عشق و... رفتن!... چيه!

    عشق همه كار با آدم مي كنه... همه كار...

    سلام...

    اونقدر خسته و گرفتاري كه... حتي وقت هواخوري توي كوچه رو هم نداري؟!

    چقدر هي سخته و دردناكه و غم انگيزه و دردآوره مي كني؟!

    چقدر خودت رو عذاب ميدي؟!

    آره مي دونم... همه ي اينا رو كشيدم و چشيدم و... ساختم و...

    همه ي اينا عذاب عشقه!

    اصلا ما آدما ساخته شديدم كه خودمون رو عذاب بديم!

    هي خودمون رو مي ندازيم توي درياي خاطرات تلخ و شيرين و هي غوطه ور مي شيم و نفس كم مياريم و... اونقدر كه نزديك غرق شدن ميشيم!... و بالاخره يه روزي ميرسه كه غرق افكار و خاطرات و گذشته ميشيم!... چرا؟!

    ...

    سلام

    خسته نباشيد