بعد رفتنت عزيزم ، خيلي تنهايي کشيدمقامتم خميده از بس ، عشقتو به دوش کشيدمتو غم بي همزبوني ، هي مي کشتم لحظه هاموروي برگه هاي شعرم ، خالي کردم عقده هاموخاطرت جمع، هر جا باشي ، توي غربت يه کسي هستخاطراتت زندگيشه ، اون غريبه خاطرت هست؟اون که تو هفت آسمونش ، يه ستاره هم ندارهاون منم که دلخوشي شه ، گل من کسي رو دارهمثل ديگرون نبودم ، سر راهتو نبستممي دونستم نمياي و چشم به جاده ها نشستمخاطرت جمع تو دل من ، تو حسابت پاکه پاکهاين خطاي دل من بود ، اون که افتاده به خاکهتو روزهايي که نبودي ، نمي دوني چي کشيدمصبح تا شب زخم زبون از هر غريبه اي شنيدمگل من سرت سلامت ، تو که خوش باشي غمم نيستاين هميشه آرزومه ، پس دليل ما طمع نيستديگه از گريه گذشته ، به جنون کشيده کارمتو که خوشبختي عزيزم ، ديگه غصه اي ندارم
...