سلام بر صاحبدل شوريده حال...
به خدا نمي دونم چي بگم... بگم خوشحالم يا ناراحت؟!... از اينكه نوشته ها و شعرهايم اينگونه با حال و هواي شما آشناست و از شما مي گويد... خوشحالم از اينكه نوشته هام را دوست داريد و مي خونيد! و ناراحتم از اينكه با خوندن اونها دلتنگ گذشته و حال و هوايتان مي شويد...
خواندم دلنوشته هاي جديدتان را... و اندوهي كه در دلتان است... و عشقي كه هنوز مي جوييدش و انتظارش را مي كشيد!... و چقدر عشق مي خواهد كه به جاي كسي كه اينگونه بوده& بگويي كه درد را به جان مي خري و تب را پذيراي وجود هستي!