زندگي را با بيداري و با چشماني باز بگذرانيم که سالها چشم بسته خواهيم خفت.دکتر شريعتي
دلا طمع مبُر از لطف بي نهايت دوست
چولاف عشق زدي سر بباز چابک و چست
به صدق کوش که خورشيد زايد از نفست
که از دروغ سيه روي گشت صبح نخست
عاشق هرگز دروغ نميگه مخصوصاً به عشقش ...........
دلم تنگه کوچه هاي باريک خدا است، دلم تنگ صداي پروردگار استخداي خوبم من در کلبه فقيرانه خود چيزي دارم که تو در عرش کبريايي ات نداري !من خدايي چون تو دارم و تو چون خودت نداري!تو رو از تو گدايي مي کنم .
اي که از قصه ي پر غصه ي من ميخواني ...من ز تاريکي چشمان ترم ترسيدم درهمان لحظه که اميدمرا دزديديتو غزل ساز دلم بودي و رفتي افسوس گرچه هيچ از غزل تنگ دلم نشنيدي
عزيزم هيچوقت تنهات نميزارم
دوستت دارم