سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر که به حکمت شناخته شود، چشمها او رابه دیده وقار و شکوه بنگرند . [امام علی علیه السلام]

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک ...

Powerd by: Parsiblog ® team.
رنگین کمان ِ سُرخ(شنبه 87 آذر 16 ساعت 12:16 عصر )

فلش بک سوم

بعدا میگم ....

خوب حالا میگم اما نمیدونم فلش بکه ؟ یا عودته یا چه میدونم ..........

خاکستری ام اما تیره تر از قبل .......

*********


نوشته های من رنگی هستند نه مثل من بیرنگ ... که سُرخ سُرخند رنگ ِ خون ؛ تا بحال با خون ِ خودت درد نامه هاتو نوشتی تا بدونی از جانت مایه گرفته است ؟ ساده نیست عزیز میدانی با خون نوشتن یعنی چه ؟ چرا باید دردنامه را با خون نوشت ؟

 مطمئنم که نمیدونی ، سَر سَری نخون چون اونوقت نمیتونی بشناسی ام ، اینهمه سال نتونستی حالا ؟!!
این چه انتظاریه ؟ ...  نه .....
نه این دیگه من نیستم که مینویسم این روح ِ زخمی منه که با خون ِ خودش مینویسه ، این من ِ مرداب ِ گندیده است که از بوی تعفن دلِ مُرده اش کسی نمیتونه بخوندش ، بفهمدش ، آخه کسی نبود که براش کاری کنه ، هیچ کس نبود لااقل این دلو تو خاک بگذاره تا بوی گند نگیره چه کسی میخواست این سرخی رو بشناسه و بخونه ؟ هان ؟ چه کسی ؟!؟
چه انتظاری بود از فاجعه ای که بوجود آمد و نتوانستی در مرزهای شخصی خودت هم حق ِکسی باشی که میخواستی اش و او حق ِ تو بود وخواست در نطفه خفه شود انگاری که میخواست اینطوری تحقیرت کند و سقوطِ دلت را با چشم خویش ببیند ، اویی که از مرزهای بیقراری ات عبور کرد و به تو که رسید عقب نشینی کرد دست ِ کم میگذاشت آرزوی بودنش را با خویش به گور ببرم. نه اینکه بگذارد بِگَندَم ، سرانجام ِ این انتظار فقط این شدکه رانده شدم به سیلابِ فراموشی و برای تحقق بخشیدن به خواسته ی خودش پنداشت چه چیزی بهتر از پرتاب ؟آخر مگر من دارت بودم که پرتابم کرد؟ حتی به خودش جرئت این را نداد که بماند و ببیند آیا به هدف خورده ام یا نه به دیوار سیمانی کوبیده شده ام ؟آیا خود را در آئینه ی دور و بری هات دیده ای؟ سعی کردی از آنها بپرسی که اینهمه بلند پروازی ات ، و جسارتهایی که به دوست کرده ای صحیح بوده یانه ؟ معلومه که نپرسیدی . اگه میپرسیدی بهت میگفتند چرا نایستادی؟ چرا وقتی پرتش کردی ندیده گرفتی که به کجا اصابت کردو زخمی شد که اینچنین با خون نوشت و گریست تا مُرد و بعد بوی گند گرفت و سیلاب ِ بی تفاوتی اش را راهی سرنوشت کرد؟
اصلا" دونستی که زخمهای عمیق از کجا سرچشمه میگیرند؟ یانه ؟
خوب بهت میگماز روابطی عمیق ازاحساسی عمیق و سپس میشود عفونتی عمیق که طبعا"در کنار معاشرتها حتی از نوع ساده اش هم بی خطر نیستند ... گاهی در لوایِ چند دروغ ِ ساده میشه یه زخم ناسور رو مرهم گذاشت و التهابش رو خوابوند و این میشد اعجاز . اما نه ؛ دروغ هم بعد از مدتی معلوم میشد اما می شد در میان سایر خزعبلاتی که اطرافمون رو گرفته به یه لحظه یِ زیبای کذائی اندیشید و پریشان نکرد دلی رو...
ای بابا باز در معرض طوفان ِ خود فریفتگی غرق شدم و سرمایه های گران قیمت ِ عاطفی ام رو به ودیعه گذاشتم ...

چه کنم ؟!! گاهی قلیان ِ درد به اوج میرسد و چنا ن مرا فریفته خویش میکند که از تعارف کردن به خودم هم در امان نیستم .... حمل ِ بر تظاهر نشه اما به خودم افتخار میکنم که لااقل شیفتگی ام دروغین نبود و بوسه ام از سَرِ نیاز نبود و دوستت دارم هایم به راستی از سَرِ صدق بود .
چیه ؟ فکر میکنی جو زده شدم  یا بافندگی ام خوب شده ؟!
نه اینها غمزه نیست ،خزعبلات هم نیست ،آنچه هست صفای دلی خونین و روحی زخمی است ؛ از مراحلِ عشقی واقعی سرچشمه گرفته است ؛ که نفهمیدی اش ، نفهمیدی اش  نه نتوانستی درکش کنی نتوانستی ...

با اینکه خاکستری شده ام هنوز خدا با من است .

با اینکه به وادی بی تفاوتی ها وارد شده ام بازهم خدا بامن است .


» صاحبدل
»» نظرات دیگران ( نظر)


لیست کل یادداشت های وبلاگ
اینجا زمین است
نکته 4
نکته 3
نکته 2
نکته 1
لحظه های خاموش
جواب ایمیل و ...
این نیز بگذرد
دو خط ...
کیسه کوچک چای
[عناوین آرشیوشده]
 RSS 
 Atom 

بازدیدهای امروز: 18  بازدید
بازدیدهای دیروز: 35  بازدید
مجموع بازدیدها: 707625  بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ وضعیت من در یاهو ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک ...
صاحبدل
این یادداشتها بر پیشانی وبلاگیست که حکم دفتر خاطرات داره ، بیش از هر چیز دیگر پاسخیست به نیاز درونی و فرسایندگی زمان که وادارم میکند در هر شرایط و برغم شدائد و مصایبی که بر من رفته ؛؛؛ و می‌رود تا شاید توجیهی برای عاشق ماندن باشد. این‌که فراز و نشیب‌های زندگی بارها غریب‌تر از گمان منست ، پیچ و خمش ‌ گاه چنان زیاد می‌شود که نقطه‌ی آغاز را از خاطرم می‌برد.
» پیوندهای روزانه «
» لینک دوستان من «
عاشق آسمونی
علی علی اکبری
ناصر ناصری
اسماعیل داستانی بنیسی
xXxXxXx از اون عکسها میخوای بیا اینجا xXxXxXx
.: شهر عشق :.
علی
آخوندها از مریخ نیامده اند
مدیر
شبر (تکبیر)
گروه اینترنتی جرقه ایرانی
نفحات
عباس حسنی
صل الله علی الباکین علی الحسین
مذهب عشق
سیّد
نازی
همسفر عشق
دهاتی
آبدارچی
نافذ
آریایی

دنیا
خاطرات باورنکردنی یک حاج آقا
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
حاج اقای مهربون زمانه (جلیلی)
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
ابلیس( قدرت شیطان )
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
خلوت تنهایی

شهادت ( برادر گرامیم)
خاطرات خاشعات
هانیبال
دنیا به روایت یوسف
ریتا رحمانی (بازی بزرگان )
لئون
کوثر
دریچه ای به سوی ملکوت
سایه صبور
صفیر صبح
عطش
کلبه احزان
تجارت اینترنتی
گفتگوهای من و مسیحیان
نازنین
قلب سرد
جادوگر
عکاسباشی - صادق سمیعی
چشمه های مقدس
آیتکین
شادمانه (دریا)
بهروز شیخ رودی
خادم الامام عج
مجتبی
پریسا
یادگاری - صادق سمیعی
سرمه
صادق
پریسا
قهرمانی
کاچی به از هیچی - صادق سمیعی

یکی از این 6 میلیون
شراب ادیبان = محمد رئیسی پور
غریب آشنا
چاغنامه
کوچه گرد
مرزبان سایبری
» لوگوی دوستان من «





































» فهرست موضوعی یادداشت ها «
» آرشیو یادداشت ها «
» موسیقی وبلاگ «
» اشتراک در خبرنامه «
 
خطاطی نستعلیق آنلاین