سفارش تبلیغ
صبا ویژن
سزاوارترین مردم به خدمت، دانشمند است . [عیسی علیه السلام]

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک ...

Powerd by: Parsiblog ® team.
یعنی باور کنم که تو به من دروغ گفتی ؟ تو و دروغ ؟(شنبه 85 خرداد 13 ساعت 3:25 عصر )

بگذار قبل از اینکه حرفای این چند روز اخیر روبنویسم برات بنویسم قبل از چهارشنبه چی میخواستم بگم . تابعد برات از چهارشنبه ببعد رو بگم . باورم نمیشه که تو دروغ گفته باشی . ولی اول چیزائی رو که سه شنبه میخواستم بنویسم و نشد بگم تا بعد شاید ..

****************** (سه شنبه 9/3/85)

خفته در تنگنا ی زندگیم .

چی بگم ؟از پاییز دلم ؟ ازاینکه زمستونی شدم ؟

عزیز دلم روزها را به آرامی با دردی که در درونم هست طی میکنم و شبها...آه خدایا شبها، به آسمان چشم میدوزم و نجوائی با خدایم دارم .بعد با تو حرف میزنم . گذر زمان را حس نمیکنم . لحظات با تو بودن مثل پرده سینما جلوی چشمانم را میگیرند . یادآوری لحظه به لحظه های با تو بودن . گفت و شنودهایمان . و کلمه به کلمه حرفات ....

چقدر به تو نیاز دارم ،چقدر دلتنگ توام ، تنها وقتی رو که میتوانم بی مهار کردن اشکهایم با تو حرف بزنم همین ساعات شبانگاهیه که تنها و بیکس روبروی همون دیوار ایستاده ام . بی مهابا اشک میریزم و با تو حرف میزنم .میدونی چیا بهت میگم ؟

.... چقدر نیاز دارم که سرم رو روی سینه ستبرت بگذارم و اشک بریزم .چقدر به دستهای اطمینان بخش تو نیاز دارم که سرمو وقت گریه نوازش کنند . چقدر به بوسه لطیف و نرمت نیاز دارم تا آروم بگیرم . چقدر دلم هوای بوی تنت رو کرده .

نمیدونی اون وقتائی که بی دغدغه و بی رودرواسی حرفامو بهت میزدم چقدر آروم بودم . اون وقتائی که از راه میرسیدی و منتظر میشدی تا بچه ها برن اتاقشون و تو فرصتی پیدا کنی برای درآغوش گرفتنم ....خدایا چی شد؟ چرا اینطوری شد؟ من هنوز هم برای تو بال بال میزنم هنوز هم در رویای درونم با تو نجوا میکنم . هنوز هم فریاد میزنم که دوستت دارم . من بتو احتیاج دارم . عشق رو گدائی نمیکنم .من عشق رو از تو می طلبم . آره بی غرور شدم اما فقط برای تو ... درمقابل توست که هیچ غروری ندارم .

چقدر عکسهاتو بغل بگیرم و ببوسم و باهاشون حرف بزنم ؟

چقدر روی این صفحه ی ساکت وب بنویسم و جوابی نشنوم ؟

چقدر روی کاغذای سفید رو سیاه کنم ؟

چقدر با دیوار آجری که حالا تعدادش کمتر شده حرف بزنم ؟

چقدر با ستاره ات دردل کنم ؟

چقدر خدا رو خسته کنم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بخدا قسم قلبم خیلی درد میکنه از وقتی که تو رفتی لحظه ای آرام نبوده ام . درد همه وجودمو گرفته . آخر من چه گناهی کرده ام که نمی آیی ؟که نمی خواهیم ؟ لعنت بر باعث و بانیان این جدائی . مرگ بر آنهایی که نخواستند تو کنارم باشی . نفرین بر آنها که تو را از من جدا کردند .

من دارم میمیرم . ایستادگی ام فقط به امید بازگشت توست . برای با تو بودن و در کنار تو بودن ... وگرنه تاحالا ......

 نمایش تصویر در وضیعت عادی

آه خدای من یعنی باور کنم که همه حرفات دروغ بوده ؟ باور کنم که با من بازی کردی؟ باور کنم که تمام این وقت نداشتن ها و محرومیت ها فقط برای من بوده ؟ ولی دیگران از مهر و محبت تو بهره بردن ؟

آخه چرا ؟ چرا؟ مگه من با تو چیکار کرده بودم ؟‏ مگر جز صداقت عشقم . مگه جز محبتم . جز خلوص مهرم کاری با تو کرده بودم که مرا مستوجب چینین بلائی کردی ؟ این چندروزه مرتب منتظرت بودم که یا زنگ بزنی یا بیائی اما هیچکدام . دریغ از یه اس ام اس . دریغ از یک پیام . گفتم : خوب گرفتاره و مزاحم داره و نمیشه ... ولی بعد فهمیدم تمام این فرارها و تماس نگرفتن ها و گرفتاریها و غیره ... فقط در مورد من صدق میکنه . فکر میکردم به صرف اینکه تعطیلات میری سفر حتما تو این چند روزه تماس میگیری .اما وا اسفا که فهمیدم فقط این منم که نباید با تو تماس داشته باشم یا تو بامن . چون خودت اینو میخوای . چون خودتی که ؟‏آه .... چرا ؟‏چرا بهم دروغ گفتی . چرا مظلوم گرائی کردی ؟‏آخه من چه بدی در حق تو کرده بودم . دلم داره میترکه .... دلم برای خودم سوخت .با یه زمان کوتاه به کوتاهی یک فریاد همه چیز زندگیم زیر و رو شد قبل از اینکه بتونم خودمو به اون عادت بدم . آره میدونم که دیگه جای پر زدن تو آسمون نیست ،وسط قلب زمینه ....

میدونی باهام چیکار کردی؟ آخه چرا با من بازی کردی ؟ چرا ؟‏بگو ، د بگو دیگه بی انصاف چرا؟ واسه چی اینطوری ؟‏ خوب یک دفعه خنجرتو  توی سینه ام فرو میکردی چرا ذره ذره ذوبم کردی ؟ جرئت نداشتی یه دفعه منو بکشی ؟ میگفتی خودم اینکار رو میکردم تا برای همیشه از ذهنت محو بشم . چرا باهام بازی کردی ؟‏نمی بخشمت .نمی بخشمت . بهت گفته بودم هیچوقت با من بازی نکن . گفته بودم هروقت منو نخواستی رک و پوست کنده بگو ... و تو میگفتی من اینطوری هستم اگه نخوام کسی نمیتونه منو مجبور کنه که بمونم . من تو رو مجبور کرده بودم ؟‏من زنجیر به دست و پات بسته بودم ؟ من مزاحمت بودم ؟‏ یادته گفته بودم از دروغ بیزارم ؟‏یادته ؟‏من تو رو روراست ترین موجود روی زمین میدونستم امکان نداشت باورم بشه که تو حتی برای مصلحت دروغ بگی . تو یه قدیس بودی برای من که هیچوقت گناه نمیکنه و ریا نمیکنه و بازی با آدما رو متنفره .... وای بر من وای بر من که شدم بازیچه ...

نمیتونم هنوزم باورم نمیشه که تو بامن بازی کرده باشی . اگه صد در صد مطمئن بشم دیگه نمی بخشمت . واگذارت میکنم به خدا و دو دست بریده ابولفضل العباس (ع). نفرینت میکنم . آخ قلبم به شدت درد میکنه .... حالم بده ... خیلی حالم بده ...


» صاحبدل
»» نظرات دیگران ( نظر)


لیست کل یادداشت های وبلاگ
اینجا زمین است
نکته 4
نکته 3
نکته 2
نکته 1
لحظه های خاموش
جواب ایمیل و ...
این نیز بگذرد
دو خط ...
کیسه کوچک چای
[عناوین آرشیوشده]
 RSS 
 Atom 

بازدیدهای امروز: 17  بازدید
بازدیدهای دیروز: 61  بازدید
مجموع بازدیدها: 708505  بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ وضعیت من در یاهو ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک ...
صاحبدل
این یادداشتها بر پیشانی وبلاگیست که حکم دفتر خاطرات داره ، بیش از هر چیز دیگر پاسخیست به نیاز درونی و فرسایندگی زمان که وادارم میکند در هر شرایط و برغم شدائد و مصایبی که بر من رفته ؛؛؛ و می‌رود تا شاید توجیهی برای عاشق ماندن باشد. این‌که فراز و نشیب‌های زندگی بارها غریب‌تر از گمان منست ، پیچ و خمش ‌ گاه چنان زیاد می‌شود که نقطه‌ی آغاز را از خاطرم می‌برد.
» پیوندهای روزانه «
» لینک دوستان من «
عاشق آسمونی
علی علی اکبری
ناصر ناصری
اسماعیل داستانی بنیسی
xXxXxXx از اون عکسها میخوای بیا اینجا xXxXxXx
.: شهر عشق :.
علی
آخوندها از مریخ نیامده اند
مدیر
شبر (تکبیر)
گروه اینترنتی جرقه ایرانی
نفحات
عباس حسنی
صل الله علی الباکین علی الحسین
مذهب عشق
سیّد
نازی
همسفر عشق
دهاتی
آبدارچی
نافذ
آریایی

دنیا
خاطرات باورنکردنی یک حاج آقا
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
حاج اقای مهربون زمانه (جلیلی)
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
ابلیس( قدرت شیطان )
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
خلوت تنهایی

شهادت ( برادر گرامیم)
خاطرات خاشعات
هانیبال
دنیا به روایت یوسف
ریتا رحمانی (بازی بزرگان )
لئون
کوثر
دریچه ای به سوی ملکوت
سایه صبور
صفیر صبح
عطش
کلبه احزان
تجارت اینترنتی
گفتگوهای من و مسیحیان
نازنین
قلب سرد
جادوگر
عکاسباشی - صادق سمیعی
چشمه های مقدس
آیتکین
شادمانه (دریا)
بهروز شیخ رودی
خادم الامام عج
مجتبی
پریسا
یادگاری - صادق سمیعی
سرمه
صادق
پریسا
قهرمانی
کاچی به از هیچی - صادق سمیعی

یکی از این 6 میلیون
شراب ادیبان = محمد رئیسی پور
غریب آشنا
چاغنامه
کوچه گرد
مرزبان سایبری
» لوگوی دوستان من «





































» فهرست موضوعی یادداشت ها «
» آرشیو یادداشت ها «
» موسیقی وبلاگ «
» اشتراک در خبرنامه «
 
خطاطی نستعلیق آنلاین