سفارش تبلیغ
صبا ویژن
جستجوی دانش، برتر از عبادت است .خداوند فرموده است : «از میان بندگان خداوند، تنها دانایان از خدا بیم دارند» . [امام علی علیه السلام]

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک ...

Powerd by: Parsiblog ® team.
من هیچکس را متهم نمیکنم + میلاد پربرکت حضرت زینب س مبارک باد(یکشنبه 87 اردیبهشت 22 ساعت 7:0 عصر )

 

 من هیچکس را جز خودم متهم نمیکنم .....

سوختم از داغ جدایی...

قلبم کلبه ای فقیرانه و قدیمی بود ، گرم و دنج ، برای تو که کاخ نشین بودی و میخواستی به میهمانی ام بیائی ؛ چراغانی اش کردم ؛‏افسوس که نمیدانستم میهمان کلبه ام نیامده که بماند ؛ آمده که ساعتی اطراق کند و برود .............

نمیدانم جواب خویش را در ..... که بصورت اختصاصی نوشتم دریافت کردی یانه ؟‏ تا حدی در اینجا بنوعی که تو درک کنی میگویم و بعد باز هم حرفهای همیشگی ...

تورا متهم نکردم که جان دیگری را خواهی گرفت بلکه منظورم از جمله (( می مانی که جانی تازه از نَفَسی تازه بگیری )) این بود که : ماندگاری تو را اعلام کنم که با نبودن من جان میگیردو نَفَسی به آسودگی خیال میکشی همان نفسی تازه ... با نبودن من فقط با نبودن من .

دیگر اینکه تورا خوب میشناسم پس نیازی به قسم خوردن ندارم . تو را باور کرده بودم و همانگونه با باورم زندگی میکنم .

در مورد ( دین ات ) به من : گفتی تکلیفت را روشن کنم ؟ کدام یکی از دیون خود را میخواهی بدانی ؟ معنوی یا مادّی ؟ خودت بهتراز هرکسی میدانی که من هیچگاه از بُعد مادّی نه به تو نیازی داشتم نه درخواستی کردم نه درخواستی خواهم داشت ... آن بماند که دوتا شد .....  حالا کدام دین را از هزاران دینی که داری میخواهی دا کنی ؟ ادا کن ... قرار 99 ساله ات یکیش . قول مردانه ات یکی دیگر . حرفی که زدی و گفتی زندگی سه تا پیچ داره ؛ تولد، عشق ، مرگ ... آنگاه گفتی که در پیچ او ل بامن آمدی سرپیچ دوم منتظرم میمانی که تاپیچ سوم همراهم باشی ......... و هزاران حرف دیگر ... هیچکدام از این دین ها مادّی نیست که بتوانی با مبلغی سرو ته آن را هم بیاوری و دینت را ادا کنی .... تا روزی که زنده هستیم و واپسین روز .... دین ِ من به گردنت میماند .

من از جنس توبه شکستگان بودم اما از جنس دلشکنان نبودم با این حال به خودم اجازه نفرین کردن به تو را نمیدهم و برای دلِ شکسته ام آنقدر صدقه میدهم تا مبادا تلنگری حتی ناچیز بر تو وارد شود ... که میدانی و دیده ای دلشکستنم را چگونه است حتی بی کلام ...بی اشک ... بی آه .... زیرا عشق من بی انتهاست و ارزشش به استمرار آن است ؛ به پایداری و ثابت قدمی اش ....

من همیشه بوده ام همیشه مانده ام همیشه بخشیده ام ... تو نباید به من جواب پس بدهی به کسی جواب میدهی که من و تو را آفرید پس بدان که نز د او برای تو دست به دعا و استغاثه برداشته ام .... برای این میگویم که تو میمانی ...

میدونی ؟ گاهی آدمایی فراموشت میکنن که باور نداری و گاهی آدمایی تو رو به یاد می آورند که فکرشم نمیکنی و اینروزا اینطوری شده ... تو منو فراموش کردی اما کسانی خواب دردِ مرا دیده اند و گفته اند تو را چه میشود ؟ این چنین خواب دیده ایم و من با لبخند تصنعی میگویم هیچ ... هیچ نیست ... خوبم . لااقل تو بهتر از هرکسی مرا شناخته ای و میدانی که خوب میتوانم با حراّفی و خنده های مصنوعی دردم و رنج بی پایانم را چگونه پنهان کنم مگر آنگاه که درد روحی به جسمم برسد و امانم را ببُرّد ...

من بی هیچ چشمداشت و پاداشی دلم را با تو یکی کرده ام و میدانم خیلی زود با قافله مرگ همراه خواهم شد. و اینکه جهنم خدا برای فردای عاقبت است و من امروز در این جهنم میسوزم تا آتش زنندهْ هیزم زندگیم به خود بیاید و نهراسد از هیچ شیطانی چون می بایست ایمان داشته باشد به پاکی زندگی و عشقش ...من ایمان دارم و هستم ... هرگونه که فکرش را بکنی . هستم ؛ وقتی که شانه هایت از سنگینی بار غصه و غم میخواهد تا شود ؛ بار را از دوشهایت بردارم و برایت چونان حمالی حملشان کنم تا برای شادی و خوشبختی ات جا باز شود .وقتی پیش تو آمدم در قلب خویش قسم خوردم نگزارم وجودم برایت بارسنگین غصه و غم باشد و نگزارم که زنجیر به دست و پایت شوم ... و خداوند شاهد و ناظر است که همیشه به قول و قسمم پایدار مانده ام . هنوز هم بار غصه های تو و خودم را بر شانه دارم ، کوله بارم از قبل سنگین تر شده است ... تا شده ام اما هنوز نیافتاده ام .. 

 فرشته ی عشق همیشه میگفت : ای انسانها عاشقانه زندگی کنید و با پیوندی پایدار همواره سوگند عشق و وفا را در قلبهای خویش زنده نگه دارید ، و درهم بیامیزید محبت هایتان را تا مبادا مرغ ِ شوم ِ جدایی سایه بر سرتان بیافکند... شاید وقتی فرشته عشق این حرف را میزد نمیدانست بسیاری از انسانها دلشان شکسته است و سایه ی شوم ِ جدایی بر سرشان ایستاده است شاید میخواست لبخند زندگی را به آنها هم یاد بدهد اما دیر رسیده بود ....

دیر زمانی نبود که عشق به شوق زیستن از بام خانه ام عبور کرده و توقفی کوتاه و کوچک داشت ، اما نمیدانست که بر دلی بزرگ قدم گذاشته که سراسر ایثار است و وفاداری و نمیتواند عبور و توقف کوتاه او را فراموش کند ....

از تمام زندگی ، غم و غصّه باورم شد

زان بی وفا ، دلتنگی و تنهایی یاورم شد

به دل گفتم : تو یکسر وفا بودی و عشق ...

چرا رفتی ؟ کز بی مهری خاک ِ عالم بر سَرم شد.....

آره ... آره عزیزترینم ، شُهره ی شهر شدم به عشق ورزیدن ، به وفاداری ، به ایستادگی ، به صبر و به صلابت عشق و صداقت ماندن .... دیده  ام به هیچ ملامتی نیالودم ، وجودم به هیچ کلام محبتی ازغیر، نیاسودم ...در پیله ام مانده ام ... از پروانه شدن هم نهراسیدم ؛ پروانه ای که دور شمع وجودت میگردد و آواز سوختن برای تو سر میدهد و آنقدر میخواند این پروانه تا صدایش ضعیف و ضعیف تر میشود .... میخواند همچنان میخواند ... دیگر صدایی خفه از او به گوش میرسد ... دیگر چیزی نمانده است تا صدایش خاموش شود ...

شاید تنها کورسوی امیدش همان نوری است که حضرت دوست بر او میپاشد ...تا این نیمه جانش را امیدوارانه تر با خویش همراه کند ..............................

نمیخواهم با نوشته هایم دردت افزون کنم که حتی نمیخواهم کوچکترین گره ای بر ابروان نازنینت بیافتد .... اما به چه کسی میتوانم بگویم ....جز نیایش به درگاه خدا و اینجا نوشتن که خویش را خالی از خلل کنم تا مبادا دل ِ دردمند و شکسته ام آسیبی بر تو رساند .......... مرا دردی وحشتناک در آغوش بگیرد اگر بخواهم ذرّه ای گزند بتو برسد/

87/02/15

**************************************************************

 

 

 

 ولادت با سعادت حضرت زینب (س) بر همه مسلمین جهان مبارک باد

 

 پرستاران عزیز روزتان مبارک باشد از زحمات شما عزیزان بی نهایت سپاسگزاریم

 

 

====================================================


» صاحبدل
»» نظرات دیگران ( نظر)


لیست کل یادداشت های وبلاگ
اینجا زمین است
نکته 4
نکته 3
نکته 2
نکته 1
لحظه های خاموش
جواب ایمیل و ...
این نیز بگذرد
دو خط ...
کیسه کوچک چای
[عناوین آرشیوشده]
 RSS 
 Atom 

بازدیدهای امروز: 13  بازدید
بازدیدهای دیروز: 56  بازدید
مجموع بازدیدها: 707556  بازدید
[ صفحه اصلی ]
[ وضعیت من در یاهو ]
[ پست الکترونیک ]
[ پارسی بلاگ ]
[ درباره من ]

مرغ باغ ملکوتم نیم از عالم خاک ...
صاحبدل
این یادداشتها بر پیشانی وبلاگیست که حکم دفتر خاطرات داره ، بیش از هر چیز دیگر پاسخیست به نیاز درونی و فرسایندگی زمان که وادارم میکند در هر شرایط و برغم شدائد و مصایبی که بر من رفته ؛؛؛ و می‌رود تا شاید توجیهی برای عاشق ماندن باشد. این‌که فراز و نشیب‌های زندگی بارها غریب‌تر از گمان منست ، پیچ و خمش ‌ گاه چنان زیاد می‌شود که نقطه‌ی آغاز را از خاطرم می‌برد.
» پیوندهای روزانه «
» لینک دوستان من «
عاشق آسمونی
علی علی اکبری
ناصر ناصری
اسماعیل داستانی بنیسی
xXxXxXx از اون عکسها میخوای بیا اینجا xXxXxXx
.: شهر عشق :.
علی
آخوندها از مریخ نیامده اند
مدیر
شبر (تکبیر)
گروه اینترنتی جرقه ایرانی
نفحات
عباس حسنی
صل الله علی الباکین علی الحسین
مذهب عشق
سیّد
نازی
همسفر عشق
دهاتی
آبدارچی
نافذ
آریایی

دنیا
خاطرات باورنکردنی یک حاج آقا
اموزش . ترفند . مقاله . نرم افزار
حاج اقای مهربون زمانه (جلیلی)
موتور سنگین ... HONDA - SUZUKI ... موتور سنگین
ابلیس( قدرت شیطان )
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
خلوت تنهایی

شهادت ( برادر گرامیم)
خاطرات خاشعات
هانیبال
دنیا به روایت یوسف
ریتا رحمانی (بازی بزرگان )
لئون
کوثر
دریچه ای به سوی ملکوت
سایه صبور
صفیر صبح
عطش
کلبه احزان
تجارت اینترنتی
گفتگوهای من و مسیحیان
نازنین
قلب سرد
جادوگر
عکاسباشی - صادق سمیعی
چشمه های مقدس
آیتکین
شادمانه (دریا)
بهروز شیخ رودی
خادم الامام عج
مجتبی
پریسا
یادگاری - صادق سمیعی
سرمه
صادق
پریسا
قهرمانی
کاچی به از هیچی - صادق سمیعی

یکی از این 6 میلیون
شراب ادیبان = محمد رئیسی پور
غریب آشنا
چاغنامه
کوچه گرد
مرزبان سایبری
» لوگوی دوستان من «





































» فهرست موضوعی یادداشت ها «
» آرشیو یادداشت ها «
» موسیقی وبلاگ «
» اشتراک در خبرنامه «
 
خطاطی نستعلیق آنلاین