عزیز مهربونم سلام .خوبی؟ میدونم که بهتری .دیروز دوبار به گوشی ات زنگ زدم ولی جواب ندادی کارمهمی داشتم . یعنی حتی رو میس کالت شماره ام رو ندیدی؟
دلم از آدمای دوروبرم گرفته .این چند وقته مثل اینکه موی طرف رو آتیش زده باشن مرتب پیداش میشه و مزخرف میگه .انگاری اطرافیانم متوجه شدن که تو از من جدا شدی و دیگه روزی چند بار زنگ نمیزنی . گوشه نشینی و چهره ی گاهی مات و مبهوت و یا اخمو ویا منتظرم رو می بینن . این تلفن نزدن هات شده دردسر ...همون احمقی روکه میشناسیش مرتب مزاحمم میشه و چرت و پرت میگه .چند روز پیش که داشتم تلفنی با دختره قرار میگذاشتم بریم مانتو ی مجلسی ببینیم و برآورد قیمت کنیم .اون کثافت شنیده بود و رفته بود یه مانتوی گرون قیمت خریده بود و آورده بود خونه .جالبه که قبضشم گذاشته بود تو کیسه و رفته بود ازترسش.الحق که سنگ تموم گذاشته بود.بهر حال وقتی فهمیدم چه کسی اینکار رو کرده بهش تلفن زدم و گفتم کجا هستید میخوام ببینمتون . گفت :زحمت نکش هرجا بگی میام و نوکرتم . گفتم در نوکر بودنت شکی ندارم خودت رو هم لوس نکن کجائی ؟ گفت :اداره . گفتم دارم میام.با تمام خستگی ام برگشتم اداره و یکراست رفتم اطاقش و مانتو رو با محتویات دیگرش(کادوهاو چک پولش) رو پرت کردم تو صورتش و گفتم یکبار دیگه از این غلطای زیادی کنی چوب تو آستینت میکنم . الدنگ تو فکر کردی چه خبره ؟ که گه خوری میکنی ؟
البته قضایای اتفاق افتاده خیلی زیاد بودن و مگسان دور شیرینی از وقتی تو مرتب تماس نمیگیری که همه موقع صحبت شکفتن صورت و لبخند منو وقتی با تو حرف میزدم ببینن . این مسئله باعث شده که فکر کنن حالا وقت نزدیک شدنشونه . کورخوندن احمقا....
ببین عزیزم اگر چه ازم دوری اگرچه تماس نمیگیری اگرچه که اونطوری که تو میخوای باهات حرف میزنم و لفظی رو که تو دوست داری بکار میگیرم . اما تو برای من همونی که بودی بی هیچ کم و کاستی . چه بیائی چه نیائی .چه زنگ بزنی چه زنگ نزنی برای من درهرصورت تنها مرد زندگیم هستی و خواهی بود . و با ذره ذره یاخته های وجودم تو رو دوست دارم . هیچکس به هیچ صورتی نمیتونه منو از تو دور کنه یا تطمیع کنه چون برای من تو بزرگترین ثروت و عشق و موجودیت هستی . حتی اگر تو نخواهیم /دوستت دارم مرد من . دلم برات خیلی تنگ شده . تو تنها موجود عزیز زندگی منی .
آهان یادم رفت بگم اگه اینجا رو پیدا کردی یک پیام خصوصی بده ببینم :)