هردو میخواستند نظرم را در مورد پیشنهادشان بدانند از هردو مهلت گرفته بودم که روی حرفهایشان فکر کنم ؛ مستر میم از همان روز سفر منتظر جواب قطعی بود و مهدی هم که از پریروز تا یکهفته دیگر منتظر است و ضمن اینکه خواسته مهلتی سه ماهه به او بدهم تا خونه ای برام بخره و ماشینی زیر پام بندازه :)) دیروز مستر میم بی دعوت آمد درب منزل ما . تعارفش نکردم بیاید داخل چون تنها بودم . همانجا گفتم جواب را به حاج خانم میدهم و ایشان اصرار ورزیدند که به خودم بگوئید ؛ با لبخندی موذیانه گفتم باشه پس اگر اجازه بدید مینویسم روی کاغذ چون روم نمیشه حضوری بگم . چنان خوشحال شد که نگو . گفت یکساعت دیگه بیام بگیرم ؟ گفتم نیم ساعت دیگه بیائید چون عجله دارم جواب و شروطم را بهتون بگم و نامه ای به این مضمون به ایشان دادم :
باسلام
جناب آقای م ب
بی مقدمه میروم سر اصل مطلب که خود بهتر میدانید یاد و خاطر اویی که در مورش میدانید و نبودن اکنونش نیز برایم شاهانه ترین طعامهاست تا اینکه کسی که ادعا میکند هست و زیبائی حضور حتی سرسوزنی ندارد . پس به ترتیب میگویم :
1-من با آدم احمق بحثی نمیکنم و میگذارم در دنیای احمقانه خویش با خوشبختی زندگی کند و شاد باشد.
2- من با آدم وقیح جدل نمیکنم چون چیزی را برای از دست دادن ندارد و روحم را تباه میکند.
3-من از حسود دوری میکنم چون اگر دنیا را هم به او تقدیم کنم باز از بار حسدش نمیکاهد ( من باب همان حسادتی که درمورد او گفتید و حاضر بودید اگر او را دیدید بُکشید ارواح شکم ِ گُنده اتان ) .
4- و این را نیز بدانید که تنهائی را به بودن کنار اشخاصی که (مرا از من ) جدا میکنند ترجیح میدهم تا اینکه روح سرافرازم را بفروشم .
5- من متاعی برای هیچکس ندارم و از اینکه چیزی را از دست بدهم واهمه ای ندارم زیرا ثروت من به اندازه شهامتم در نداشتن ها و تنهائی هاست ؛که او از اول تمامی ثروت و زیبائی حضور و جانم بوده و هست و خواهد بود . هرچقدر که نباشد یا نیاید .به هیچ قیمتی حاضر به از دست دادن ثروتم نیستم.
6- بیشتر را به کمتر ترجیح نمیدهم (به صرف تامین مالی و جسمی و روحی شما که از آن گفته بودید)چرا که قدرت ایثار و صبر من در این کمترین است که دارمش و از جانب خدا بهره ی بیشتری نصیبم میشود .
تصور میکنم آنچه را که باید بدانید و جواب خود را در این خطوط خواندید و حرفی دیگر نمانده است زیرا حرفهایم برای نهفته های درونم است که گفتنی برای شما یا دیگری نیست .
والسلام نامه شد تمام
زنی که تا روز مرگ عاشق همسرش بود .