این وبلاگ مجددا" تعدادی نوشته دارد که دو الی سه روز یکبار آنرا مشاهده خواهید کرد چنانچه مطلبی می بایست اضافه شود در یکی از آنها بنا به مقتضیات اضافه میگردد.
و مطلب امروز :
سلام دوست جونم برام مثل خواهری یا بهتره بگم دو روح در یک جسم خیلی سختمه وقتی می بینم بازم ناراحتی و دلتنگ بازم سرت شیره مالید و رفت تو رو بخدا اجازه بده بریم تو ارسال یادداشتهات برای اون از خدا بیخبر دروغگو چند جمله بنویسیم تا حرفای نگفته ی من و ماری و تو گفته بشه خیلی دوست داشتم برم جلو روش وایسم و یه تف بندازم توصورتش و بگم تو از اون یکی ها بدتر و ناجوانمرد تری و ادعا میکنی که سالم و پاکی ! بخدا خسته شدم از بس نجواهای دلگیرتو شنیدم و به روم نیاوردم منتظر جوابت هستم ماری هم منتظره تو فقط یکبار اجازه بده که بتونیم مثل قدیما بریم وارد صفحه مدیریتت بشیم تا حساب این ترسو رو بزاریم کف دستش - قربانت نازی
خوب این ایمیل نازی بود که ازم خواهش کرده بتونه دوباره تو صفحه ی دل من بنویسه جوابشو تاحدودی مینویسم اما نظر شما چیه ؟ اجازه بدم یا نه ؟
جواب : سلام به نازی و ماری عزیزم از هردوتون متشکرم فعلا" نمیخوام در موردش حرفی بزنم بعد از آخرین صحبت خواستم ببینمش و در مورد خط به خط اون ایمیلش باهاش حرف بزنم و مواردی روکه هیچ وقت نگفته بودم بهش بگم اما مثل همیشه حتی دل و جرئت شنیدن جواب حرفاشو نداشت . دوست نداشتم مثل خودش تو ایمیل جوابشو بدم وبشم مثل خودش که حتی نمیتونه تو روی همسرش نگاه کنه و حرف بزنه ، و....... من از رفتنش دلتنگ نیستم .از نارو و نامردیش ناراحتم از توهینهائی که تو ایمیل کرده بود ناراحتم خیلی محترمانه توهین کرد اگه غریبه بود یه حرفی نه اینکه شوهرت باشه و اینقدر ....... بخاطر اینکارش ؛ به خدا واگذارش کردم خود خدا میدونه باهاش چیکار کنه خدا میدونه که اون چکار کرده و چی گفته و الان با......بماند .
نازی جون بزار ببینم دوستانی که همیشه اینجا رو میخونن موافقن که دوباره شما دوتا هم بنویسید یا نه ؟ اونوقت در موردش صحبت میکنیم .
اینم برای دل ِ هرسه تامون :
عاشقی را شرط ِ اول ناله و فریاد نیست
تا کسی از جان ِ شیرین نگذرد فرهاد نیست
عاشقی مقدور ِ هر عیاش نیست
غم کشیدن صنعت ِ نقاش نیست .