در آئینه نگاه کن دارم به تو لبخند میزنم ...مشت بر آئینه میکوبی؟
در قلبت نظاره کن دارم نامم را برش حکاکی میکنم ...خط میزنی ؟
تو هنوز هم مرا نیافته ای
در کوچه های دلتنگی من پرسه بزن ....مرا می یابی
در تنگناهای باریک و پس کوچه های تاریک دلت قدم بزن ...مرا می یابی
ندیدی یک کورسو؟!!
در تاریکخانه دلگیری ام راه برو ... مرا می یابی
تو را چه میشود؟
هروقت می آیی و می روی ؛یه دنیا شادی میآوری و یه دنیا دلتنگی بر جای میگزاری.
روز بعد با سنگینی کلام پاسخم میدهی ، سئوالم را بی جواب میگزاری ، برای آمدن بعدیت بهانه میتراشی ، سخنم را ناشنیده می انگاری ... که چه ؟ چه چیز را میخواهی ثابت کنی؟
فکر میکنی من خرم ؟ نتیجه این میشود که همه مثل همند.مثل هم ...
خدایا
خدایا تو خود آگاهی وقتی بنده ات آرزوئی را در دلش میکارد با اشک آبیاریش میکند تا به جوانه بنشیند و سبز شود ، پس چرا بنده هایت جوانه را لگد مال میکنند؟
منِ بنده َ عّبد و ذلیل تو ، منِ بنده گنهکار تو، برای هیچکدام از مخلوقاتت بد نخواستم ، پسچرا آنان مرا مورد ظلم و ستم خویش قرار میدهند؟
خدایا تو بهتر از هرکس میدانی ... نه اصلا قبل از گفتنم مرا میخوانی ، که چه میخواهم ؟
خدایا به تو پناه میبرم از شر بنده هایت .
دوباره بر میگردم سر مطلبی که میخواستم بگم
راستی گناه چیه؟!! مگر نه اینکه مردم آزاری گناهه؟
مگر نه اینکه حق الناس گناهه؟
مگر نه اینکه دل شکستن گناهه؟
مگر نه اینکه دزدی گناهه؟
و....و ... هر کدوم بنوبه خود گناه بزرگیه که از بعضی هاش خدا میگذره و از بعضی هاش نه .
از کدوماش خدا میگذره ؟ میدونی ؟
فقط اینو بدون اون چیزی که مربوط به خودته و براش دلیل داری قابل اغمازه و اون چیزی که براش هیچ دلیلی نداری قابل گذشت نخواهد بود .البته اونم یه کوره راهی داره ... نمیخوام بحث فلسفی یا مذهب راه بیاندازم
من ناتوان تر و بیسواد تر از اینحرفهام. اما با عقل همه چیز را سنجیدن سوای تلقینات و تلفیقاته ...فکر کنم کاملامیفهمی من چی میگم .
خوب ؟!! ... بریم سر اصل مطلب
تو گناه رو در چی می بینی ؟
من از خیلی ها پرسیدم هرکس بنوعی با برداشت خودش بهم جواب داد و چکیده اونها شد ... گناه اینه که :
دلی رو بشکنی ،مالی ر به یغما ببری ، باعث رنج دیگران شوی ، حق کسی را ضایع کنی ، به حقوق دیگران تجاوز کنی ، به زندگی دیگران لطمه بزنی ... و بقولی ظلم ظالم ، جور صیاد ...
شیخ بهائی میگوید : بخدا که هیچکس را ثمر آنقدر نباشد . که؛ به روی نا امیدی ،در بسته باز کردن ....
و .... اگه
اگه تو دلی رو شاد کنی و با شادی دل اون دل خودت هم شاد بشه اسمش گناهه؟
اگه دوست داشته باشی و دوستت بدارند گناهه؟
اگه زندگی کسی رو از هم نپاشی و زندگی خودت رو هم حفظ کنی اینم گناهه؟
من از سئوالهام و جوابهای این و اون که اغلبشون افرادی بوده اند که معتقد و مذهبی و بسیار متعصب . اینو فهمیدم که هر چیزی را در زمان خودش و بجای خودش و به دلیل خودش باید انجام داد که نه تنها این اشخاص بلکه بزرگان دین هم گفته اند. حالا بقیه اش بماند ... تا شبهه ای ایجاد نشده !!!!!!!!!
و یک حرف خاص خودت : بهت گفتم حتما بیا کار مهمی و حرفی مهم دارم بعد از آخرین ساعتی که آمده بودی . برام نوشتی نمیتونم بیام و گفتی که : ضمنا حرفهات تکراریه و فایده نداره .!! گفتم این حرفا تکراری نیست و باید حتما بهت بگم بازهم طفره رفتی و من میدونم چرا ؟!! هیچکس عمیق تر از من به تو نگاه نمیکنه . من از درون ضمیرت میام بیرون . میگی نه ؟ بگم ؟!! عصبانی شدی ؟ حالا ببین چه دردی تو دل من انداختی . ...
اونروز که این حرف رو زدی بدجوری دلم شکست ...
این نیز بگذرد.........................